این روزها آسمان دیگر رنگ آبی بهخود نمیبیند. نفس کشیدن دیگر فقط برای گروههای حساس خطرناک نیست بلکه کل آحاد مردم را درگیر خود کرده است. طبق آمار وضعیت آبوهوای امسال تهران (یعنی سال 1401) درحدی فاجعه بود که آلودهترین سال در این دهه نام گرفت. شاید علت اصلی این اتفاق را باید در پدیده وارونگی دما جستجو کرد، اتفاقی که در زمستانها رخ داده و لایهای گرمتر بالای هوای مجاور سطح زمین تشکیل میدهد. در حالت معمولی با دورتر شدن از سطح زمین، هوا سردتر و سنگینتر شده و باعث جابجایی لایههای هوایی میشوند و هوای آلوده و گرم داخل شهر را به لایههای بالاتر جو منتقل میکند. ولی در فصول سرد سال، دمای سطح زمین پایینتر بوده و به دلیل سنگینی حرکت نمیکند و همین باعث تجمع آلودگی و تبدیل کلانشهر به اتاق مرگ تدریجی میشود.
بحران آلودگی در تهران چگونه متولد شد؟
پدیده وارونگی دما در کشورهای دیگر دنیا هم اتفاق میافتد، اما آنها عوامل ایجاد آلودگی را کنترل کرده و اجازه رسیدن به حد غیرمجاز و ایجاد بحران را نمیدهند. در تهران، به دلیل استفاده از سوخت مازوت در نیروگاهها، آلودگی هوا تشدید میشود. حال سوال اصلی اینجاست که چرا به مازوتسوزی رو آوردیم؟ دقیقا همینجاست که آلودگی هوا به قیمت دلار ارتباط پیدا میکند. اجازه بدید قبل از ادامه بحث به چند آمار زیر نگاهی بیاندازیم:
- ایران دارنده دومین ذخایر گازی و سومین تولیدکننده گاز در کل دنیا است.
- مصرفی کل ایران معادل هفت کشور بزرگ اروپایی است (مثلا آلمان با جمعیتی مشابه ایران، مصرف گاز یک سوم و تولید ناخالص داخلی 4 برابر ایران دارد)
- سرانه مصرف گاز هر ایرانی ۵.۵ برابر مردم دنیاست.
- ایران چهارمین مصرفکنندهی گاز در جهان بعد از آمریکا و روسیه و چین است.
احتمالا شما هم با مشاهده این آمار ناراحت شدهاید. سیاستگذاریهای چندین ساله دولتها باعث شده تا دومین دارنده گاز جهان، با کمبود گاز و تعطیلی ادارات، مدارس و قطع گاز شهرهای دورافتاده مواجه شود. میزان ناترازی گاز در زمستان امسال (1401) به حدود ۲۴۰ میلیون مترمکعب در روز رسیده است و ۹۵ درصد از گاز تولیدی کشور در داخل مرزها مصرف میشود.
طبق گفته احمد زراعتکار (رئیس امور انرژی سازمان برنامه و بودجه)، اگر مصرف گاز در سطح فعلی دنبال شود، طی سالهای آینده حداقل ۵۱۲ میلیون مترمکعب در روز ناترازی بین تولید و مصرف گاز رقم خواهد خورد. جالب اینجاست حتی اگر مردم صرفهجویی کرده و سیاستهای فعلی، بهینهسازی قیمتی و غیر قیمتی موثر واقع شود، باز هم ۱۱۱ میلیون مترمکعب کسری گاز برای کشور پیشبینی میشود. این رقم در حدی بزرگ است که با تولید پنج فاز پارس جنوبی برابری میکند
با این حساب بحران کمبود گاز حداقل تا سال ۱۴۲۰ در کشور ماندگار است.
چرا بحران کمبود گاز داریم؟
تصمیمگیریها در ایران معمولا برای راضی نگه داشتن عموم مردم انجام میشود؛ دولتمردان علاقه دارند تا هم قیمت دلار رو پایین نگه دارند، هم آب و برق و گاز را مجانی در اختیار مردم بگذارند، هم سطح رفاه عمومی را افزایش دهند؛ برای همین برای قیمت گاز سقفی تعیین میکنند تا گاز ارزانقیمت در اختیار صنایع، بخش تجاری و هم بخش خانگی قرار دهد تا نسبت به مردم سایر جهان گاز را تقریبا رایگان دریافت کنند. جالب است که به علت ارزان فروشی گاز به صنایع، برای محصولات آنها هم قیمتگذاری دستوری انجام میدهند تا کالای آنها ارزان به دست مصرفکننده برسد. علاوه بر این، با در اختیار قرار دادن گاز ارزان برای نیروگاهها، برق آنها را هم ارزان به دست مردم میرسانند.
بهطبع هرکسی هم که ببینید گاز بیش از حد ارزان است، برای آن ارزشی قائل نشده و مصرف خود را کنترل نمیکند. بخش تجاری و صنایع هم مصرف خود را کنترل و بهینه نکرده و باعث مصرف بیرویه برق میشود. نیروگاهها هم مجبور به تولید بیشتر برق و در نتیجه مصرف بیشتر گاز میشوند، چراکه ۸۶ درصد از تولید برق کشور بر پایه سوخت گاز تولید میشود. با همین فرمان است که مصرف گاز تا سطح فعلی افزایش یافته و بعد چندین سال به نقطه کمبود گاز رسیده ایم.
تا زمانی که قیمت گاز ارزان باشد، چه بخش خانگی و چه بخش صنعتی یا نیروگاهی، سراغ تکنولوژی روز نرفته و سعی بر مدیریت مصرف خود نمیکند. علاوه بر این، صنایع ما تحریم هستند و توانایی سرمایهگذاری کلان بر روی استخراج از میادین نفتی و گازیمان هم نداریم و به همین علت تولید و عرضه پاسخگوی مصرف و تقاضای کل نیست. طبق گفتههای وزیر نفت، اگر ایران نتواند سرمایهگذاری بالغ بر ۷۰ میلیارد دلار در میادین گازی خود داشته باشد، در آیندهای نزدیک به واردکننده گاز تبدیل خواهد شد. این در حالی است که اگر ایران میتوانست در حد روسیه و قطر از ذخایر خود گاز استخراج کنند، میتوانست به ترتیب درآمدی ۹۰ و ۱۵ میلیارد دلاری از صادرات گازی خود داشته باشد. اما هماکنون برای مصرف داخل هم دچار کمبود گاز شده است!
💵 فرصتهای بکر سرمایهگذاری
دارایا کلاب، جمع فعالین مالی ایران
راهکارهای دولت برای جبران کمبود گاز چیست؟
1.افزایش قیمت گاز
ردر این صورت مصرف بخش خانگی، تجاری، صنعتی و نیروگاهی کاهش پیدا میکند، ولی قطعا این کار اعتراض تمام اقشار مردم بهخصوص دهکهای پایین جامعه خواهد شد. پس منطقی است که دولت فعلا سراغ این راهکار نمیرود.
2.کاهش عرضه گاز به نیروگاهها
با انجام این سیاست، بخشهای دیگر دچار کمبود گاز نخواهند شد. این تصمیم دولت دو پیامد خواهد داشت؛ یا قطعی برق خواهیم داشت و یا هوا آلودهتر خواهد شد. اگر نیروگاهها گاز نداشته باشند و دولت اجازه سوزاندن مازوت برای تولید برق ندهد، بهطور حتم قطعی برق خواهیم داشت (سال 1400 این اتفاق رخ داد و باعث بحران اجتماعی شد)
به همین دلیل بود که امسال دولت راهکار نوین به کار گرفته و تصمیم گرفت تا قطعی برق نداشته باشیم. اما نیروگاهها برای تولید برق به اندازه نیاز کشور گاز ندارند، برای همین نیروگاهها مازوت میسوزانند که منجر به آمار بیسابقه آلودگی امسال شد.
3.قطعی گاز صنایع و کاهش صادرات
جالب است بدانید امسال دولت این راهکار هم استفاده کرد و گاز خیلی از صنایع سودآور را قطع کرد که باعث کاهش صادرات شد. صنایع هم برای اینکه ضرر نکنند، همانند نیروگاهها مازوت سوزاندند و باعث آلودگی بیشتر هوا شدند.
وقتی صادرات کاهش پیدا کند، منابع ارزی دولت کاهش پیدا کرده و قیمت دلار افزایش پیدا میکند.
جالب است که اگر ایران اندازه آلمان که همجمعیت ماست، گاز مصرف میکرد، هماکنون دو برابر مصرف گاز آلمان یعنی حدود ۱۶۰ میلیارد مترمکعب در سال گاز برای صادرات به اروپا داشت و حدود ۶۰ میلیارد دلار درآمد کسب درآمد میکرد. زمانی ارزش این مبلغ را متوجه میشویم که بدانیم حجم کل اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۲، ۳۶۰ میلیارد دلار بوده است. دلارهایی که درصورت سیاستگذاری درست میتوانست باعث بهبود اقتصاد و کاهش تورم شود.
خسارت 7 ميليارد دلاری سالانه آلودگی هوا
طبق گزارشي که از سوي مركز پژوهشهای مجلس با عنوان «راهكارهاي كوتاهمدت براي رفع آلودگي هوا» منتشر شد، گفته شده که غلظت آلايندههای هوا در بسياری از شهرها، از استانداردهای ملی به مراتب بالاتر است، و برآورد شده با احتساب تاثير ريزگردها، بيش از نيمي از جمعيت كل كشور در معرض آلودگي قرار دارند. اين هزينههاي زيادي را به صورت مستقيم و غيرمستقيم بر حوزه سلامت و همچنين ساير حوزههاي اقتصادي تحميل ميكند.
جالب توجه است که قربانیان آلودگي هوا در كل كشور سالانه 11159 نفر است كه تقريبا هم رده با آمار تلفات جادهاي است. براساس همين گزارش خسارت آلودگی هوا بر سلامتی شهروندان كل كشور حدود 7 ميليارد دلار تخمین زده شده است.
براساس گزارش بانك جهانی، آلودگي هوا سالانه 2،6 ميليارد دلار خسارت به شهروندان تهراني وارد ميكند که این رقم براي هر شهروند تهرانی در سال معادل ۳00 دلار است! و به طور متوسط يك خانواده ۴ نفره تهرانی سالانه 1200 دلار حدود 50 ميليون تومان هزینه پنهان بابت سلامتی خود در آلودگی هوا پرداخت ميكنند.
طبق برآوردها هر روز كه شهر تهران به دليل آلودگي هوا تعطيل ميشود حدود 100 ميليارد تومان خسارت ايجاد ميشود.»
لطمه جبران ناپذیر اقتصاد دستوری
قیمتگذاریهای دستوری، مخرب اصلی اقتصاد فعلی ایران است. چراکه دولت قصد دارد با پایین نگه داشتن قیمتها، محبوبیت خود را حفظ کند و بهصورت مصنوعی قیمتها را پایین نگه دارد، طبیعی است که مصرف هم بالا رفته و بحران ایجاد میکند. اقتصاد دستوری شروع کننده زنجیره مشکلات است که به فاجعه ختم میشود و باعث میشود مردم تاوان اشتباهات دولت را پس بدهد. جالب است مسئولینی که از ماهها قبل مژده زمستان سخت اروپا را میداند، هماکنون در باتلاق بحران گاز و آلودگی گیر افتادهاند و اروپا به سلامت این مشکل را پشت سر گذاشته است. اقتصاد دستوری قابلیتی دارد تا کشوری که دارای دومین ذخایر گازی جهانی است را با کمبود و قطعی گاز مواجه کند.
نکته پایانی
اگر سیاستگذاریهای حوزه انرژی صرفا با خوشنیتی و برای رضایت عمومی مردم باشد، و در شرایطی که اقتصاد ایران از تحریمهای بیسابقه رنج میبرد، باعث میشود قیمتها به صورت تصنعی و دستوری پایین نگه داشته شوند تا در عوض آلودگی هوا، تورم، افزایش نرخ دلار و قطعی برق رو برای مردم به ارمغان بیاورد.